وقتی والدین تصمیم به جدایی می گیرند.
طلاق یکی از آسیب زاترین مسائل اجتماعی است که متأسفانه آمار آن رو به افزایش است. اثرات منفی این امر روی فرزندان طلاق بسیار گسترده تر است، از این رو شناخت آسیب های وارده به این قشر و راه های کاهش این آسیب می
نویسنده: سجاد قربانی
طلاق یکی از آسیب زاترین مسائل اجتماعی است که متأسفانه آمار آن رو به افزایش است. اثرات منفی این امر روی فرزندان طلاق بسیار گسترده تر است، از این رو شناخت آسیب های وارده به این قشر و راه های کاهش این آسیب می تواند از عواقب این امر بکاهد. بسیاری از روانشناسان معتقدند در شرایطی که والدین به هر دلیل طلاق را برگزیده اند یکی از راه های کاهش اثرات منفی بر کودکان آن است که زمانی که تصمیم دارید از همسرتان جدا شوید، فرزندانتان را در جریان بگذارید و در برابر کشمکش ها از آنها حمایت کنید. در زیر نظرات دکتر کریستیان فلاوینی، روانپزشک در رابطه با جدایی والدین، با هدف ایجاد آرامش نسبی در خانواده را حتماً مطالعه کنید. در زمان های گذشته برخی از اصول و ضوابط خانوادگی رعایت می شد و وجود فرزند در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار بوده است اما امروزه چارچوبی برای آن وجود ندارد. زن و مرد با وجود فرزند و یا بدون فرزند در اثر عدم تفاهم و کشمکش ها در نهایت از یکدیگر جدا می شوند؛ تصمیمی که در رشد جسمانی کودک بی تأثیر نیست. بغض و رنجش می تواند آسیب های بیشتری به او وارد کند. دکتر فلاوینی تأیید می کند که «حمایت از منافع کودک در بحبوحه عذاب» مهم است.
در این زمان « درست نیست که وارد جزئیات شوید». شما با یک جوان یا نوجوان طرف نیستید بلکه طرف شما کودکی هشت ساله است. در هر دو حالت نیازی نیست که دلایل کشمکش ها را عمیقاً تشریح کنید و یا خیلی رک و پوست کنده آنها را توضیح دهید. این مسئله به شما مربوط می شود.
اغلب، کودک از پیش احساس کرده است که والدینش دیگر علاقه ای به یکدیگر ندارند. او گلایه ها و شکوه های پدر و مادرش را شنیده، بنابراین موضوع طلاق را به او اعلام کنید اما به طور سربسته ...؛« ما دیگر همدیگر را دوست نداریم و به جای اینکه در چنین وضعیتی به سر ببریم، تصمیم گرفته ایم که مستقل زندگی کنیم». بهتر است که در شرایط مطلوب، پدر و مادر در صورت امکان هر دو با هم، با حفظ آرامش و تعادل، این موضوع را به اطلاع فرزندشان برسانند.
واضح است که هق هق و زاری در چنین لحظه ای جایز نیست. بحرانی که با آن دست و پنجه نرم می کنید به هر شکل و صورتی که باشد، هدف شما آن است که در بحبوحه اختلاف، موضوع را به کودک بفهمانید.
در 2 دوره این احتمال به حداکثر می رسد: قبل از هفتمین سال و بعد از چهاردهمین سال ازدواج.
منبع: نشریه بانو، شماره 115.
شرح جزئیات بی فایده است.
در دوره ای که ارتباطات بیش از حد گسترش یافته است، ممکن است درصدد توضیح دادن وضعیت به فرزندتان برآیید.در این زمان « درست نیست که وارد جزئیات شوید». شما با یک جوان یا نوجوان طرف نیستید بلکه طرف شما کودکی هشت ساله است. در هر دو حالت نیازی نیست که دلایل کشمکش ها را عمیقاً تشریح کنید و یا خیلی رک و پوست کنده آنها را توضیح دهید. این مسئله به شما مربوط می شود.
اغلب، کودک از پیش احساس کرده است که والدینش دیگر علاقه ای به یکدیگر ندارند. او گلایه ها و شکوه های پدر و مادرش را شنیده، بنابراین موضوع طلاق را به او اعلام کنید اما به طور سربسته ...؛« ما دیگر همدیگر را دوست نداریم و به جای اینکه در چنین وضعیتی به سر ببریم، تصمیم گرفته ایم که مستقل زندگی کنیم». بهتر است که در شرایط مطلوب، پدر و مادر در صورت امکان هر دو با هم، با حفظ آرامش و تعادل، این موضوع را به اطلاع فرزندشان برسانند.
واضح است که هق هق و زاری در چنین لحظه ای جایز نیست. بحرانی که با آن دست و پنجه نرم می کنید به هر شکل و صورتی که باشد، هدف شما آن است که در بحبوحه اختلاف، موضوع را به کودک بفهمانید.
سعی نکنید جلوی کودک، خود را خوب جلوه دهید
از دیدگاه والدین جدایی چندان ساده نیست؛ جنگ بر سر ارزش ها، بغض و کینه، خشم و ... زن و مردی که تصمیم به جدایی دارند، به ندرت به توافق می رسند و اغلب در پی آن هستند که تقصیر را بر گردن یکدیگر بیندازند. این امر طبیعی است! با این همه مهم ترین چیز آن است که کودک را وارد کشمکش ها نکنید: « فایده ای ندارد جلوی کودک، خود را خوب و حق به جانب نشان دهید». با این عمل به طور ناخودآگاه از او می خواهید که طرف شما را بگیرد و به جبهه شما ملحق شود. بنابراین به او پیشنهاد می دهید نقشی را ایفا کند که متعلق به خودش نیست، در حالی که او نه مشاور شماست و نه محرم و رازدارتان. مهم ترین نکته آن است که کودک گرفتار عذاب احساسی و عاطفی نشود.کمک کنید تا جای خود را پیدا کند
کودک ممکن است به روش های مختلفی از خود واکنش نشان دهد. واکنش ها به هر صورتی که باشد، باید به او اطمینان خاطر بدهید. جدا شدن از همسر بدان معنا نیست که فرزندتان را ترک می کنید. برایش توضیح دهید که هر دوی شما ( پدر و مادر) بعد از جدایی باز هم او را خواهید دید، منتها به روشی متفاوت. ضروری است به او اجازه دهید تا در گیرودار جدایی به تعادل برسد.تأثیر طلاق بر کودکان بنا بر سن آنان متفاوت است.
هر چه سن کودک کمتر باشد بیشتر از جدایی پدر و مادرش رنج می کشد حتی اگر در ظاهر این طور نشان ندهد. اغلب والدین چنین پاسخ می دهند : « وقتی ما از هم جدا شدیم او خیلی کوچکتر از آن بود که چیزی یادش بماند. وقتی طلاق صورت گرفت سن بچه ها به 3-2 سال هم نمی رسید؛ چیز زیادی از با هم بودن والدین به خاطر ندارند» بچه ها در سنین پایین نسبت به بچه های بزرگتر حساس تر هستند و هنوز از خودشان شناختی ندارند. نوجوانان مستعدتر هستند تا خود را از این وضعیت حساس خلاص کنند. اما این بدان معنا نیست که طلاق تأثیری بر نوجوانان نمی گذارد. ولی به نظر می رسد که می توانند نسبت به بچه های کم سن تر و مستقل تر عمل کنند. در هر حالت مهم است سعی کنید تا اثرات منفی طلاق بر کودکان را کاهش دهید.جدایی و طلاق، مایه رنج و عذاب فرزندان
بنا به گفته دکتر فلاوینی«جدایی مسئله تقریباً گسترده ای شده است» وجود بچه های کم سن و سال در خانواده نیز چیزی را عوض نمی کند. این واقعه زنگ خطری است مبنی بر آنکه زن و مرد حقیقتاً به سختی می توانند با یکدیگر سر کنند و با به دنیا آمدن بچه ها نیز وضعیت، چندان عوض نمی شود. جدایی والدین هیچ گاه خبر خوشایندی برای فرزندان نیست. این جدایی لطمه ای واقعی است که از درون بر کودک وارد می شود. گاهی کودکان می توانند درک کنند که شاید برای والدینشان بهتر باشد که از یکدیگر جدا شوند. با این همه شوک وارده بر آنها شدید است. با هم بودن والدین به حضور کودک در دنیا معنا می بخشد و چون تکیه گاهی برای او عمل می کنند. یا به عبارتی، والدین با طلاق، فرزند را به طور جبران ناپذیری از این تکیه گاه محروم می کنند؛ از این رو جدایی، کودک را مجبور می کند بپذیرد این رابطه که در گذشته حقیقتاً چون تکیه گاهی برای او عمل می کرده، هم اکنون دیگر وجود ندارد. بنابراین در حالت رنج و عذاب به سر می برد.آیا می توان دوام زندگی زناشویی را پیش بینی کرد؟
زوجی که اغلب با یکدیگر دعوا می کنند و یا بر عکس به شدت کم حرف هستند، احتمال اینکه از هم طلاق بگیرند بسیار زیاد است.در 2 دوره این احتمال به حداکثر می رسد: قبل از هفتمین سال و بعد از چهاردهمین سال ازدواج.
دعوا و سکوت، دلایل طلاق
در تحقیقی آمده است که به مدت 14 سال 80 زوجی که 5 سال از زندگی زناشویی شان می گذشت را مورد بررسی قرار دادند. در آخر 4 سال، 7 زوج طلاق گرفته بودند و بعد از 10 سال 13 زوج، دیگر با هم نبودند. دو فاکتوری که زوجین را در معرض خطر جدایی قرار می داد مشخص شد: زوج هایی که اغلب در حال بحث و جدل هستند و بر عکس آنهایی که با هم روابط خیلی سردی دارند.دو دوره خطرناک
این مطالعه همچنین 2 دوره خطرناک برای زوجین را مشخص کرده است. دوره اول مربوط می شود به 7 سال اول ازدواج که احتمال طلاق را بالا می برد و دومین دوره حساس به حول و حوش چهاردهمین سال ازدواج بر می گردد. بنا به گفته روانشناسان، بچه ها در این دوره بزرگتر شده و از استقلال بیشتری برخوردار هستند و در این مدت والدین وقت دارند تا به روابط خود با همسرشان فکر کنند و آنچه تاکنون بر آنان گذشته است یا همان بیلان ازدواجشان را ارزیابی کنند. یکی دیگر از نکات جالب این تحقیق آن است که به رابطه ای بین این دو فاکتور خطرناک و 2 دوره حساس دست یافته اند. زوج هایی که خیلی با هم دعوا و مشاجره دارند همان گروهی هستند که در 7 سال اول ازدواج از یکدیگر جدا می شوند و آنهایی که خیلی کم حرف هستند بعد از 14 سال زندگی مشترک حساس تر شده و از هم جدا می شوند.سعی نکنید جلوی کودک، خود را خوب جلوه دهید
از دیدگاه والدین جدایی چندان ساده نیست، جنگ بر سر ارزش ها، بغض و کینه، خشم و... زن و مردی که تصمیم به جدایی دارند، به ندرت به توافق می رسند و اغلب در پی آن هستند که تقصیر را بر گردن یکدیگر بیندازند. این امر طبیعی است! با این همه مهم ترین چیز آن است که کودک را وارد کشمکش ها نکنید. «فایده ای ندارد جلوی کودک، خود را خوب و حق به جانب نشان دهید» با این عمل به طور ناخودآگاه از او می خواهید که طرف شما را بگیرد و به جبهه شما ملحق شود. بنابراین به او پیشنهاد می دهید نقشی را ایفا کند که متعلق به خودش نیست، در حالی که او نه مشاور شماست و نه محرم و رازدارتان. مهم ترین نکته آن است که کودک گرفتار عذاب احساسی و عاطفی نشود.منبع: نشریه بانو، شماره 115.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}